احمد ابراهیمی

مقدمه :حقیقت آنست که در طول چندین سال گذشت در استان شاهد ساده انگاری در انتخاب مدیران کلان استانی و بویژه شخص استاندار بوده ایم . حداقل در مورد دوگزینه اخیر این موضوع به وضوح رخداده و همین ساده انگاری ها سالهاست که وقت و منابع استان را ناکارآمد نموده است.  روزگاری در استان نعمت وجود شیخ شهید محراب سبب می شد تا چنین انتخابهای "باری به هر جهت" صورت نگیرد. در واقع آنچنانکه در یادها و خاطره های اهالی این استان زنده است، شیخ شهید در مورد شایسته سالاری و استطاعت مدیریت بسیار سختگیر بود و ضمن حفظ حرمت کسانی که برای سمتی پیشنهاد می شدند، نسبت به قابلیتهای خاصی که اجرای خداپسندانه هر مسئولیتی نیاز داشت بسیار مداقه می نمود و دقت در انتخاب را برای خود در حکم وظیفه شرعی می دانست که عدول از آن گناهی نابخشودنی بود و با توجه به شناخت وسیع خود از افراد مختلف که حتی پدر و جد پدری ایشان را هم شامل می شد، می توانست با قاطعیت تمام هر انتصابی را تایید یا رد نماید و از سوی دیگر نداشتن الفت دنیوی نیز صراحت لهجه ایشان را تقویت می کرد.

اما امروز چنین نعمتی از مردم استان دارالعباده گرفته شده و انتخابها و انتصابها ابتدا انجام می شود ، سپس سنجیده می شود و معلوم نیست چه کسی و چگونه باید اقدامی برای تغییر اشتباهات صورت دهد. و در این میان آنچه اهمیت ندارد منابعی است که هدر رفته و فرصتهائی که ربوده شده است.

سوء مدیریت منشاء بروز مشکلات آینده :

بدون شک بزرگترین مشکل ناشی از سوء مدیریت، دوباره کاری و ضایع نمودن منابع خواهد بود.  امروزه اعتقاد راسخ بر آن است که تنها نیت صالح نخواهد توانست راهگشای مشکلات باشد. داشتن تجربه و دانش کافی ضرورتی است که باید به تقوی اضافه نمود تا بتوان مدیریت یک مجموعه را بخوبی انجام داد. فراموش نکنیم مدیریت یک هنر و استعداد خدا دادیست که با دانش و علم پرداخت شده و جلا می یابد. مدیریت موفق بدون علم و تجربه ممکن نیست. مدیریت بدون اعتقاد راسخ و شناخت صحیح مسیر و دانش روزآمد شده به نتیجه نمی رسد.

مدیریت موفق را نمی تواند با خودکامگی مترادف دانست. مدیریتی که نتواند از همه پتانسیلهای موجود در جامعه، جدای از گروه و جناح و حزب، استفاده کند، قرین موفقیت نخواهد بود، ...

حال با همه این شرایط در نظر داشته باشید ما در جهانی زندگی می کنیم که زمان با سرعت در گذر بوده و هیچکس منتظر نمی ماند تا بتوانیم "چرخ را دوباره بسازیم". شاید امروز هنوز چندتائی بشکه نفت و چند متر مکعبی گاز برای فروش وجود داشته و بتوان سهمیه و بودجه ای را از دولت دریافت نمود. اما گردانیدن چرخهای صنعت و اشتغال جامعه با این کندی و عدم ایجاد موازنه بین نرخ اشتغال و ابداء صنایع "ماندگار" ، "مبتنی بر فناوری روز" و "سودآور"  ، اثرات خود را 10 و 20 سال آینده هویدا میکند.

بخاطر بیاورید که استاندار سابق با اکراه آمد، بسیار صادق بود و با اصرار خود نیز رفت. اما همین آزمایش نزدیک به دوسال زمان را از دست استان گرفت.

ویژگیهای یک استاندار :

تقوی و خداترسی :

این ویژگی خاصی است که در کشور بر روی آن تاکید می شود و کسی نیز منکر آن نیست بدون شک تقوی الهی اولین ویژگی یک مدیر باید باشد. حکم تقوی در مدیریت شاید مانند وضو در نماز باشد.

افق دید روشن آینده :

یک استاندار باید دیدگاه روشنی برای استان داشته باشد. دیدگاه وی باید بسیار دورتر از نوک دماغ وی باشد تا بتواند آینده ای ایده آل و آرمانی را با جلب همه نظرات و دیدگاهها و حفظ موازنه رشد برنامه ریزی و اعمال نماید.

اعتدال ، عدالت و مساوات :

یکی از ویژگیهای استاندار عدالت و مساوات است نمی توان استاندار بود اما در حد یک فرماندار عمل کرد. نمی شود شهردار یک شهر بود اما به یک محله توجه نمود. رعایت مساوات و عدالت در همه شئون سیاسی، اقتصادی، رفاهی، فرهنگی و سایر موضوعاتی که در حیطه اختیارات استاندار قرار می گیرد لازمه موفقیت وی می باشد. اگر مدیری صرفا طرفدار وعظ باشد و همه توان فرهنگی را در این راستا گسیل دارد، بدون شک جامعه جوان استان را نمی تواند همراه خود داشته باشد. یا به عبارت بهتر نخواهد توانست نفوذ هدایتگرانه و هوشمندانه بر روی لایه های سنی مختلف جامعه اعمال و آینده ایشان را روشن نگه دارد. بنابر بر این برقراری موازنه در همه موضوعات مرتبط با استان یکی دیگر از ویژگی مدیر استان می باشد.

 

هنر فرار از روزمرگی ها و بکارگیری استعدادها :

فرصت طلبان همواره تلاش میکنند تا مدیر را آنچنان درگیر روزمرگی و کارهای سخیف یا بی حاصل نمایند که نتواند فراغت بال یافته و به آنچه انجام داده، آنچه انجام نداده، فرصتهائی که از دست داده و فرصتهائی که نیافریده و مانند آن، بیاندیشد. این هنر مدیر است که بتواند استعدادها را شناسائی نموده و از همه توانها استفاده کند، اگر شم مدیریت، درایت و شناخت انسانها باشد، بلافاصله توان عناصر در دسترس را فعال نموده و نسبت به جذب نخبه های دور از دسترس نیز برنامه ریزی مینماید. سالها مشاهده کرده ایم که مراحل عدیده گزینش بهترین انسانها را در اختیار سازمانها قرار داده اند اما سوء مدیریت، و تنها سوء مدیریت، سبب شده تا بعد از سپری شدن چند سال مشتی ناراضی، زیرکار در رو، فرصت طلب و ... در سازمان ته نشین شوند که دیگر هیچ مدیری نمیتواند به آسانی با آنها کار کند و به منجلابی میرسیم که امروز در اکثر دوایر دولتی با آن دست به گریبان هستیم. پس این هنر مدیر است که نخواهد همه کارها از زیر دست شخص وی عبور کند. یا حیطه انتخابهایش تنها و تنها محدود به دوستان و همکارانی نباشد که سالهای قبل با ایشان کارکرده و از سلامت اخلاقی ایشان آگاه است. این یک ضعف بزرگ است و امروز به صراحت عبارت "تیم اتوبوسی" بر آن اطلاق و با شفافیت نیز بیان شده و اجرا میگردد. همین است که مدیر میرود، کل سازمان میرود و کل برنامه هم به دنبال ایشان میرود. و مدیر جدید با تیم جدید و بولدوزر میآید، ساخته های را خراب میکند و ... درجا میزنیم. همه میگویند اینها سیاست خارجی است، اما چرا ما بازیچه این نوع سیاستها میشویم. چرا مدیرانی را انتخاب نمی کنیم که استعداد خنثی نمودن این سیاستهای مخرب را داشته باشند.

آینده نگری و توسعه طلبی :

توسعه یک استان مانند یک مسابقه است. این که در یک مسابقه تنها به خط پایان برسیم یا در یک کوه پیمائی به قله بررسیم  تنها ادای دین و مسئولیت است. یک استان را می توان مانند یک کشور کوچک تصور نموده و اداره کرد. رقابت بین استانهای مجاور، توسعه روابط با کشورهای همسایه ، جذب پتانسیلهای استانهای همسایه و جذب هوشمندانه امکانات از کشورهائی که دولت توصیه می کند، همه باید مد نظر قرار داده شود. اینکه تنها در دایره ترسیم شده توسط دولت مرکزی حرکت کنیم ، تنها وظیفه خود را انجام داده ایم. مگر دولت مرکزی تا چه حد می تواند همه جنبه های موفقیت و توسعه و نیازهای ریز و درشت استان را تامین کند. تا کی باید سربار دولت بوده و کاسه گدائی مدیریت و توسعه به دست داشته باشیم. آیا نمی توانیم خود سردمدار توسعه خود و حتی سایر استانهای مجاور باشیم. همه این موارد بستگی تام و تمام به اینده نگری و توسعه طلبی شخص استاندار دارد.

جنگندگی برای تامین منابع از مرکز :

بدون شک می توان در آخر صف ایستاد و به آنچه نصیب می شود قانع بود. اما اگر به شرافت اهالی استان خود اطمینان داریم، خود را مدیر یک استان خداپرست و خداترس می دانیم که پرونده تاریخی مردم آن خداترسی، صرفه جوئی، تلاش و همت عالی بوده است پس باید مجدانه برای کسب سهم بیشتر از سبد سهمیه های مرکزی تلاش کنیم، فرصت سازی کنیم و فرصتهای بلاتکلیف را جذب کنیم و با جرات و جسارت فراوان از اهداف و آمال خود دفاع بحق کنیم زیرا مردمی که برای ایشان تلاش می کنیم حداقل در سی سال گذشته استحقاق خود را اثبات نموده و هزاران شهید ، معلول و آزاده شاهدان آن هستند. این مردم و این استان مستحق دریافت بهترین و بیشترین امکانات هستند زیرا تنها مصرف کننده نبوده اند، بلکه سازنده نیز بوده اند.  هیچگاه به این استان انگ سرسپردگی و تمایل به اجنبی زده نشده است. اهالی آن هیچگاه در راستائی غیر از راستای خدا و رسول حرکت نکرده اند. پس امروز حق دارند بیشترین و بهترین سهم را دریافت کنند، باز هم به دلیل آنکه اثبات نموده اند بیشترین شغل و صنعت و فناوری را ایجاد نموده، و در راستای راحت طلبی و خشوگذرانی از منابع ملی استفاده ننموده اند. پس اصولا همچنانکه همواره مردم صبور این آب و خاک نمونه آزمایشگاهی برنامه های رنگارنگ بوده اند، باید بخش موثری از اقتصاد، صنعت، فناوری و امکانات را نیز دریافت نمایند.

قدرت برنامه ریزی و هدف گذاری :

امروز در یک خانه نیز برنامه ریزی ضرورت دارد تا چه رسد به یک استان. نداشتن برنامه جامع اولین و بارزترین مشکل استاندار کنونی و قبلی و قبلی و ... بوده و هست. دیده شده که میگویند برنامه برای جائی است که بتوانی تا آخر آن نیز آنرا اجرا کنی. گفته شده که یکی دوسال تا بازنشستگی ... بعدا، بعدا. افسوس. مدیر حتی اگر یکروزه هم باشد باید برای همان روز برنامه داشته باشد. و استاندار باید برنامه ای ارائه کند که جانشینان وی نیز نتوانند در منطق و اصول آن خللی وارد نمایند. اگر برنامه ارائه شده در استان جامع، با مشورت همه لایه های انسانی تهیه شده باشد، جابجائی یک مدیر نیز نخواهد توانست منجر به ابطال آن گردد (البته در جامعه ی چند صدائی و ایجاد این فرصت نیز بخشی از برنامه خواهد بود).

سعه صدر برای شنیدن همه نظرات :

این ویژگی نعمتی است که باید با ممارست بدست آورد. کارهای بزرگ مخالفان بزرگ نیز دارند. مدیری که توان نشستن و شنیدن را نداشته باشدهیچگاه به موفقیتهای همه جانبه دست نخواهد یازید. هر سری عقلی دارد که باید فرصت ارائه پیدا کند. مدیری که به مراکز مهم فکر و اندیشه مانند دانشگاه، پارک علم و فناوری، انجمنهای صنفی و صنعتی سر نمیزند و با سران آنها حتی سالی یکبار هم نشستی ندارد، اطمینان داشته باشید که به سوی ناکجا آباد راهی شده است. اینجاست که حس " دولت جدا، ملت جدا " تقویت میشود. مگر مدیر استان برای کدام مردم کار میکند که نمیتواند با صنایع، صنوف و اقشار مختلف دیداد نموده و از نزدیک نیازهای آنها را دریافت کند. چه نقص و کاستی در مدیر وجود دارد که از جمع و جماعت و مناظره و مشارکت نخبگان و متخصصان گریزان است.

گشاده روئی برای جذب همه نیروها :

بدون شک همه توانائی ها و همه دانائی ها در جبهه شما و زیر خیمه شما گرد هم نیامده است. کار بزرگ نیازمند انسانهای توانمندی است که بعضا در خیمه و جبهه مخالف هستند. مخالفی که بدون شک دشمن نیست اما مخالف است. باید همه توانها و پتانسیلها را بکار گرفت اگر قرار باشد هر کس را که با ما مخالف بود ، اگر می توانیم تعویض کنیم و اگر نمی توانیم ترد و بایکوت کنیم راه یک ساله را صد ساله خواهیم پیمود.

زرگفته : شهید مطهری در جائی می گویند : شرق و غرب مانند دو لبه قیچی هستند که بر خلاف هم حرکت می کنند اما هر دو آنها با هم می خواهند ریشه اسلام را قطع کنند.

به همین مضمون می توان گفت : بد عمل نمودن جناح چپ و راست در یک استان نیز مانند دولبه قیچی خواهد بود که ریشه فرصتهای مردم  استان را قطع خواهد نمود.

باید حریم های جناحی را در جایگاه خود حفظ کرد و برای سازندگی و آبادانی با فروتنی تمام دست همه انسانهای توانا و دانائی که خداپرستی، صداقت و وطن پرستی ایشان اثبات شده را به گرمی فشرد و از انها برای سربلندی استان خودشان استمداد طلبید. و این موضوع به هیچ وجه منافاتی با جدالهای حزبی و گروهی ندارد.

تغییرات بوجود آمده :

برگزاری مسابقات ورزشی یکی از روشهای اثبات شده کاهش تنش و تخلیه انرژی نیروهای جوان در جوامع کنونی می باشد که تقریبا تعطیل شده است.

اجرای موسیقی های سنتی و مجاز که به نوعی دیگر موجبات فرح بخشی و بشاش شدن بخشهائی از جامعه را پدید می آورد تعطیل شده است

برخوردهای جبری و بکارگیری نیروهای قهری بمنظور اجرای قوانین با هدف رفع مشکلاتی که خود این مشکلات نیز ناشی از سوء مدیریتهای کلان و عوامل نابسامان اقتصادی بوده اند تشدید شده است در حالیکه امروز در جوامع بشری هیچ حرفی را به زور به جامعه تحمیل نمی کنند. باید در جامعه آنقدر شعور جاری باشد که بتواند یک مشکل را با ترفندهای مدیریتی حل کند. بکارگیر نیروهای قهریه توسط کسانی استفاده می شود که بخواهند مشکلات خود را مخفی کنند.

فضاسازی و زیبا سازی سطح شهر که روزگاری جلوه و جایگاه خاصی پیدا کرده بود، منسوخ شده است.

تمرکز بی دلیل :

استان یزد از شهرهای ریز و درشت مختلفی تشکیل شده است           ، شهرهائی که اهالی آن ذاتا تاجر مسلک و صناعت پیشه هستند مانند میبد و اردکان، آنها که از نعمت آب و هوای بهتری برخوردار هستند و قدر آنرا می دانند مانند مهریز و تفت ، شهرهائی مثل طبس، ابرکوه و هرات که به تازگی به ما پیوسته اند و قطعا نتوانسته ایم همه بودجه لازم جهت جبران مشکلات انباشته شده دوران انزوای ایشان در استان قبلی را جذب و هزینه آبادانی آنها کنیم، شهرهای در بن بست قرار گرفته ای مانند بافق و بهاباد که سالهاست گوهر خاکشان بار شده و برای اهالی شهر کمترین امکانات و تسهیلات فراهم آمده و معادن غنی ایشان تنها منفعتی که برایشان داشته درهم ریختگی فرهنگی ایشان و کارگری کارهای سخت بوده است. در این میان شهرهای دیگری هم داشته ایم که در استانهای دیگر محروم مانده بوده اند ولی امروز عزیز واقع شده و سرعت رشد و توسعه ایشان خوب شده است و همه چشمها به سوی ایشان و همه توجهات به سمت ایشان سوق داده می شود. اینکه همه شهرهای استان را مورد توجه قرار دهیم، حقوق خود را مطالبه کنبم، و نسبت به توسعه همه شهرهای استان با غیرت و جدیدت تلاش کنیم ، امری بسیار شایسته و نیک است. اهالی یزد به راستی استحقاق بیشترین توجهات و بیشترین بودجه های عمرانی را دارند، زیرا همواره از آن زمان که شیخ شهید در قید حیات بود ، یا قبل تر از آن ، روزهائی که منظقه جنوب در زیر چتر مدیریت و عبای قدرت شیخ شهید برای مبارزه با رژیم ظلم و بی داد شاهی مبارزه می کرد، تا در طول سالهای دفاع مقدس و جنگ و مبارزه ، همواره مردم یزد مجدانه در صحنه حاضر بوده اند و امروز نیز مستحق دریافت بهترینهای عمرانی از دولت هستند. اما ضعف در دریافت و جذب بودجه ها و ضعف در توسعه صنعت و فناوری در استان از یکسو، و از سوی دیگر کانالیزه کردن بخش عمده ای از سرمایه ها و امکانات بمنظور جبران عقب ماندگیهای دهها ساله یک شهر ، بی عدالتی و به عبارت بسیار شفافتر قوم خواهی یک فرد است. تازه هدایت سرمایه های بخش خصوصی به سمت یک شهر خاص از طریق سنگ اندازی را چه باید نامید. بدون شک همه اهالی استان یزد استحقاق بهترین امکانات رفاهی را دارند، اما انباشته نمودن و بر هم زدن موازنه امکانات به یک سمت و سوی خاص بدور از همه شعارهای انسانی است و روح بلند یزدی آنرا بر نمی تابد.

نتیجه :

انتظار می رود تا به اهالی استان ، نماینده ولی فقیه و فرزند خلف شیخ شهید، نمایندگان استان و دیگران در قضاوتی خداپسندانه به آنچه رخ داده واکنش نشان دهند. اگر آنچه نوشته شده به حق نیست پاسخی در خور شان "پاسخ دهنده" داده شود، اگر آنچه نوشته شده در بخشهائی صحیح است علاج آن پیجوئی شود. در هر حال نوسینده این سطور به جدیت معتقد است که همه آنچه نوشته شده میتواند درست نباشد پس انتظار دارد همه کسانی که خود را "یزدی" می دانند و یزد را دوست دارند کمک کنند تا کاستی ها این قلم جبران و حق مطلب ادا شود زیرا نویسنده بر این باور استوار است که "یزد"  یعنی "هزاران سال هویت و سرافرازی"  و حیف است که ما بر این جریده اثری خوش و ماندگار باقی نگذاریم.

دشمن دانا بلندت می کند

بر زمینت می زند نادان دوست

یزدفردا
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا